محمود واثق؛ سید عباس احمدی؛ محمدرضا حافظ نیا؛ سید محمد عیسی نژاد
چکیده
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر ...
بیشتر
این پرسش که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهوم و ماهیتی دارد؟ خصلتاً پرسشی فلسفی است. در مطالعات فلسفی، نخستین پرسشی که برای هر اندیشمند مطرح میشود، پرسش از چیستی و ماهیت پدیدهها و مفاهیم موجود در مباحث فلسفی و علمی است. هنگامی که پرسشها ناظر به ماهیت پدیدهها است، فعالیت ذهنی متوجه بُعد هستیشناسی امور است، اما زمانی که پرسشها ناظر به مفهوم و معنای واژهها است، ذهن درگیر فعالیتی معرفتشناختی یا مفهومشناختی است. واژه ژئوپلیتیک امروزه در حوزههای مطالعاتی گوناگون، کاربرد فراوانی دارد و برای تحلیل و تبیین رویدادهای سیاسی و جغرافیائی در سطوح مختلف بهکار گرفته میشود. متأسفانه علیرغم کاربرد گسترده این واژه، به دلیل غلبهی رویکرد کارکردگرایانه در مطالعات جغرافیای سیاسی، بُعد نظری و مفهومی ژئوپلیتیک مورد غفلت واقع شده و چندان مورد توجه صاحبنظران قرار نگرفته است. به همین جهت، همچنان جای طرح این پرسش وجود دارد که ژئوپلیتیک چیست و چه مفهومی دارد؟ هدف این مقاله، پرداختن به بُعد نظری و معرفتشناختی «ژئوپلیتیک» در راستای ارائهی پاسخ به پرسش فوق است و با توجه به خلاء و فقدان موجود در این زمینه، در پی ارائهی تبیینی درخور از ماهیت و مفهوم این واژه میباشد. مقاله حاضر با رویکرد رئالیستی و از موضع عقلانیت انتقادی و در قالب توصیفی و تحلیلهای منطقی و معرفتشناختی، به بررسی موضوع مذکور پرداخته است. مطابق یافتههای این تحقیق، مفهوم ژئوپلیتیک در زمرهی معقولات ثانیهی فلسفی یا مفاهیم اعتباری عقلی قرار میگیرد و از این روی ژئوپلیتیک در طبقهبندی علوم، جزو علوم تجربی اعتباری محسوب میشود.